بوی برادر
ای صید پَر شکسته و در خون شناورم
آید ز زخمهای تو بوی برادرم
امروز پشت و سینه و پهلوی تو شکست
دیروز دست و سینه و پهلوی مادرم
از داغِ جانگداز تو شد تازه بر عمو
داغ برادرم حَسَن و داغِ اکبرم
سُمِّ سُتُور با تو چه کرده که غیر اسم
چیزی نمانده از بدنت، خاک بر سرم
این نعش توست بر سر دوش عموی توست
نه استخوان له شده در خیمه میبرم
ای تشنه بیش از این تو خجالت مده مرا
کم دست و پا بزن به زمین در برابرم
کو مُجتبیٰ که گریه کند در عزای تو
خالیست در کنار تو جای برادرم