کبوتری ست دلم دور گندم کرمت

 

اگر چه نیست مرا شأنِ زائرِ حَرَمت

کبوتری ست دلم دورِ گندمِ کرمت

 

اگر تو پای به چشمم نمی‌نهی بگذار

که لحظه‌ای بکشم چشم خویش بر قدمت

 

تو آن امام رئوفی که دشمنانت نیز

طمع برند به لطف و عنایت و کرمت

 

عجب نَه گر دو جهان را نهی کف دستش

اگر به جانِ جوادت کسی دهد قَسَمت

 

خُجسته باد خراسان و زنده باد ایران

که مُستدام بُوَد زیر سایه‌ی عَلَمَت

 

هزار موسیِ عمران به طور تو مدهوش

هزار عیسیِ مریم گرفته جان ز دَمَت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و علی جمیع الانبیاء و المرسلین

نماز برده به صحن مطهّر تو نماز

حرم طواف کند در حریمِ محترمت

 

تو آن امام رضایی که اختیار قضاست

به اقتضای خداوند جاری از قلمت

 

هنوز وارد صحن مطهّرت نشده

سلام می‌شنود از تو زائرِ حرمت

 

عنایتت همگان را گرفت و «میثم» هم

چو قطره‌ای ست که افتاده در کنارِ یَمَت

 

حاج غلام‌رضا سازگار (میثم)



[ چهارشنبه 8 مهر 1394  ] [ 9:00 PM ] [ KuoroshSS ]