بیچاره هرکس عشق تو در سر ندارد

 

هرکس که تاجِ مِهرِ تو بر سر ندارد

از سَجده‌ی گمراهیش سر برندارد

 

سرمایه‌ی عشق شما راهِ نجات است

بیچاره هرکس عشقِ تو در سر ندارد

 

لازم نکرده که مرا فردا بخوانند

جنّت اگر از نامتان سردر ندارد

 

بابُ ٱلْجوادی مطمئنا هست آنجا

محشر از این در هیچ بالاتر ندارد

 

گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا

مولودِ پُر خیر و مبارک‌تر ندارد

 

کوریِ چشمِ دشمنان إبنُ ٱلرِّضایی

کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد

 

دُردانه‌ی سلطانِ طوسی یا محمّد (علیه السلام)

والی ما غیر از شما دلبر ندارد

 

عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید

عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد

 

در کودکی در قُلّه‌های علم بودی

علم تو را عیسای پیغمبر ندارد

علی نبیّنا و آله و علیه السلام

گشتم ولی هم ارزشِ خاکِ عبایت

در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد

 

فهمیده‌ام از نامه‌ی سلطان، که عالم

کُنْیِه نکوتر از أباجعفر ندارد

 

در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند

راهی به جز این راه تا آخر ندارد

 

" وَ ٱنْظُرْ إِلَیْنٰا نَظْرَةً ... "عیدی همین است

عالم به جز چشم شما محور ندارد

 

می‌دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت

مرغی که در وقت پریدن پر ندارد

 

محشر بفهمد جایگاه عصمتت را

هر کس تو را در این جهان باور ندارد

 

محمّدجواد شیرازی



[ چهارشنبه 8 مهر 1394  ] [ 9:10 PM ] [ KuoroshSS ]