در میان حُجْرِه یا ربّ کیست غوغا می‌کند

 

در میان حُجْرِه یا ربّ کیست غوغا می‌کند

شِکْوِه زیر لب ز بی‌رحمی دنیا می‌کند

 

زآتش زهرِ جفا چون شعله می‌پیچد به خود

دودِ آهش روز را چون شامِ یلدا می‌کند

 

خاکِ عالم بر سرم گویی جواد، إِبْنُ ٱلرِّضاست

کز عطش می‌سوزد و خونْ قلبِ زهرا می‌کند

 

آب را می‌ریزد آن بیدادگر روی زمین

هرچه آب آن تشنه لب از او تمنّا می‌کند

 

در سنین نوجوانی همچو زهرا مادرش

جانِ شیرین را به راهِ دوست اهدا می‌کند

 

تا بپرسد حالِ آن پهلو شکسته در جَنان

از پیِ دیدارِ او خود را مهیّا می‌کند

 

تشنه لب با قلب سوزان جان به جانان می‌دهد

قاتلش جان دادنِ او را تماشا می‌کند

 

شد دلِ «ژولیده» خون از داغِ جان‌فرسای او

کز غمش اشعارِ او خون در دلِ ما می‌کند

 

محمّدحسن فرح‌بخشیان (ژولیده نیشابوری)



[ جمعه 10 مهر 1394  ] [ 6:51 PM ] [ KuoroshSS ]