تاج سرم

 

ای مرا از لحظه‌ی میلاد تاج سر حسین (علیه السلام)

هم برادر هستی و هم یار و هم یاور حسین (علیه السلام)

 

هر کجا بردی مرا خرسند می‌بودم ولی

این سفر بی‌تابم و محزون و مظلومم حسین (علیه السلام)

 

این بیابان بوی هجران و غم و خون می‌دهد

روی برگردان از این صحرای غمپرور حسین (علیه السلام)

 

گر ندارد کربلا قصد جدایی بین ما

پس چرا جا داده در خود این همه لشگر حسین (علیه السلام)

 

آن عرب با تیر زهرگینش را بگو

برنمی‌دارد چرا چشم از علی‌اصغر حسین (علیه السلام)

 

نیزه‌داران گوئیا بر هم نشانی می‌دهند

از قد و بالای رعنای علی‌اکبر حسین (علیه السلام)

 

عدّه‌ای در بین نخلستان کمین بنشسته‌اند

قصدشان باشد گمانم صید آب‌آور حسین (علیه السلام)

 

اینهمه شمشیر و تیر از بهر استقبال کیست

ترس آن دارم تو را بینم ولی بی‌سر حسین (علیه السلام)

 

 

حاج محمود ژولیده



[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 11:45 PM ] [ KuoroshSS ]