سرمایه ی قیامت من گریه ی من است

 
 
آدم شود هر آنکه به اندازه ی نَمی
گرید برای اشرفِ اولادِ آدمی
 
این اشکها چه معجزه ها که نمی کند
بر هر دل شکسته ی آشفته ماتمی
 
سرمایه ی قیامت من گریه ی من است
حتی به قطره ای و نه یا قدر شبنمی
 
کی می شود که جان بدهی قلب مرده را
با آن دم خدایی عیسی بن مریمی
 
اصلا بعید نیست خدا را چه دیده ای
جان می دهم برای تو آخر مُحرَّمی
 
آقا فدای نام شما، نام کربلا
هر دو شده بهانه ی هر گریه و غمی
 
قربان محتشم که چه زیبا سروده است
باز این چه شورش است که در خلق عالمی
 
حَیَّ عَلی البُکاء که مُحرَّم رسیده است
وقت عزا و نوحه و ماتم رسیده است
 
احسان بمانی


[ دوشنبه 5 آبان 1393  ] [ 4:40 PM ] [ KuoroshSS ]