آه خدا خسته شدم ...

 
 
من از این نفْس، از این بی سر و پا خسته شدم
خودم از دست خودم آه خدا خسته شدم
 
اینکه هر روز بیایم تو مرا عفو کنی
بروم باز خطا پشتِ خطا خسته شدم
 
من از این چشم که جز تو همه را می بیند
از همین کوری و این منظره ها خسته شدم
 
به همه وعده ی جبران محبّت دادم
جز تو ای خوب .. از این رسم وفا خسته شدم
 
لااقل کاش دمی شکر گذارت بودم
من از این لالْ زبانی به خدا خسته شدم
 
ای که ناگفته همه حاجت ما را دادی
قسمتم کن بروم کربُبَلا خسته شدم
 
موسی علیمرادی


[ جمعه 30 آبان 1393  ] [ 12:21 PM ] [ KuoroshSS ]