از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
از باغ می برند چراغانیت کنند
تا کاجِ جشن های زمستانیت کنند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانیت کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانیت کنند
ای گل گمان نکن به شبِ جشن می روی
شاید به خاکِ مُرده ای ارزانیت کنند
یک نقطه بیش فرقِ رجیم و رحیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند
آب طلب نکرده همیشه مُراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند
فاضل نظری
[ شنبه 1 آذر 1393 ] [ 6:47 PM ] [ KuoroshSS ]