در این خانه بیایید و ببینید صفا را

 
تجلّی گه خود کرد خدا دیده ی ما را
در این دیده درآیید و ببینید خدا را
 
خدا در دل سودا زدگانست بجویید
مجویید زمین را و مپویید سَما را
 
گدایانِ درِ فقر و فناییم و گرفتیم
به پاداش، سر و افسرِ سلطان بقا را
 
بلا را بپرستیم و به رحمت بگزینیم
اگر دوست پسندید پسندیم بلا را
 
طبیبان خداییم و به هر درد دوائیم
به جایی که بوَد درد فرستیم دوا را
 
مبندید در مرگ و ز مردن مگریزید
که ما باز نمودیم در دارِ شفا را
 
گدایان سلوکیم و شهنشاه ملوکیم
شهنشاه کند سلطنت فقر گدا را
 
حجابِ رخ مقصودِ من و ما، شمایید
شمایید، مبینید من و ما و شما را
 
«صفا» را نتوان دید که در خانه ی فقر است
در این خانه بیایید و ببینید صفا را
 
صفای اصفهانی


[ دوشنبه 22 دی 1393  ] [ 6:03 PM ] [ KuoroshSS ]