چادر خاکی
در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست
تا فاطمه زنده است علی خانه نشین نیست
ای دست پُر از پینه ز چرخاندن دستاس
افلاک در افلاک تو را جایگزین نیست
انصار هم از خطبهی تو شرم نکردند
کردند بهانه که چنان است و چنین نیست
غصب فدک این بود که نام تو نباشد
پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست
کو چادر خاکی شده؟ کو دامن مولا؟
تا کی بزنم چنگ به حَبْلی که متین نیست
جایی که علی هست معاویه چه کارهست
قرآنِ سَرِ نیزه که قرآنِ مُبین نیست!
ای کاش که خود را برسانم به رکوعش
زیرا که به جز نام توأش نقش نگین نیست
مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست
« اَلْمِنَّةُ لِله » که این است و جز این نیست
مهدی جهاندار
[ چهارشنبه 24 دی 1393 ] [ 7:37 PM ] [ KuoroshSS ]