هرکه از عشق تو دیوانه نشد آدم نیست

 

دور ایوان طلای تو پریدن دارد

چند روزیست دلم شوق رسیدن دارد

مادرم عشق تو در سینه شدیدا دارد

یا رضا نام قشنگ تو شنیدن دارد

 

هرچه دارم همه از روضه ی رضوان شماست

مادرم خاک کف پای کنیزان شماست

 

ما گداییم و تو هم حضرت سلطان هستی

این چه حرفی ست که تو شاه خراسان هستی؟

به خداوند قسم مالک ایران هستی

نه غلط گفته ام و برتر از اینان هستی

 

ماگداییم و شمایید ولی نعمت ما

نیست در بین خلایق کسی هم قیمت ما

 

این چه عشقی ست که عقل از سر آدم ببرد

بی تو یک لحظه محال است که خوابم ببرد

تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد

حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد

 

جز تو بر این دل من هیچ کسی مَحرم نیست

هرکه از عشق تو دیوانه نشد آدم نیست

 

از همان کودکی ام با تو رفاقت دارم

به همه ایل و تبار تو ارادت دارم

باب حاجاتی و امید اجابت دارم

چه کسی گفته به دوری تو عادت دارم

 

تو که هم سفره ی یک عده جزامی بودی

کاش می شد شبی همسفره ی ما می بودی

 

ای که هر سال به من اذن زیارت دادی

و به این نوکر جامانده سعادت دادی

یا رضا گفتم و از روی سخاوت دادی

به جوادت که قسم دادمت حاجت دادی

 

بده در راه خدا فرض که من بد باشم

ولی پایان صفر کاش که مشهد باشم

 

 

محمّد زوّار



[ چهارشنبه 24 دی 1393  ] [ 8:55 PM ] [ KuoroshSS ]