لحظه ی عاشق شدن

 

اومدم تا ببینم لحظه ی عاشق شدنو

به دلم افتاده بود صدا زدین آقا منو

 

دل تنهامو آوردم با یه دنیا دلخوشی

کمتر از آهو که نیستم میشه ضامنم بشی

 

اومدم همسایه ها ی پاپرت رو دون بدم

دلمو رو دست بگیرم تا بهت نشون بدم

 

روبروی گنبدت سجده کنم سلام بدم

خسته نیستم اگه من از راه دوری اومدم

 

بگم آفتابیو عاشقم درست مثل جنوب

با همون لهجه ی دریایی که میدونی تو خوب

 

مِ از سید مظفر به تو دخیل اَ بندُم

نذرُم هَ بیارُم یِتا کیسه ی گندم

 

شاید که کفترانِت لایقُم بُدونِن

حاجتی که اوم هَ به گوشِت برسانِن

 

تو چشمه ی محبت مِ تشنه ی نگاتُم

تو کعبه ی امیدی  به هر دم نه صداتم

 

اسم نازنینت تا روی زبونِن

اون گدَن مَدائِک لحظه ی اذانِن

 

روبروت بی اختیار دوباره زانو بزنم

میون گریه بگم غریب و در به در منم

 

تو رو شاهد بگیرم که با خدا حرف بزنی

میدونم که دست رد باز به سینم نمی زنی

 

میدونم شفاعت بی منتت زبون زده

به همین امید دلم به مشهد تو اومده

 

تو که اسمت با غم نقاره ها روی لباست

همه ی صحن طلات ردّ پای فرشته هاست

 

دست خالی هیچ کسی از در خونت نمیره

یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره

 

یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره



[ سه شنبه 30 دی 1393  ] [ 7:12 PM ] [ KuoroshSS ]