با خون دل نوشتم نزد امام نامه
با خون دل نوشتم نزد امام نامه
إنِّی رَأیتُ دَهراً مِن هِجرِکَ القیامَه
دارم من از فراقت در دیده صد علامت
لَیسَت دُمُوعُ عَینِی هَذا لَنَا العَلامَه
گفتی ملامت آمد از کثرت حدیثش
وَاللهِ ما رَأینا حُبّاً بِلا مَلامَه
پرسیدم از خبیری حال امام گفتا
فِی بُعدِهِ عَذابٌ فِی قُربِهِ السَّلامَه
با دشمنان مگویید سِرَّش من آزمودم
مَن جَرَّبِ المُجَرَّب حَلَّت بِهِ النَّدامَه
گرچه امام فرض است بهر هدایت خلق
وَاللهِ ما قَبِلنا مِن غَیرِکَ الإمَامَه
ای «فیض» در وصالش می کوش تا توانی
حَتّی تَذُوقُ مِنهُ کَأساً مِنَ الکرَامَه
فیض کاشانی
[ جمعه 3 بهمن 1393 ] [ 9:09 AM ] [ KuoroshSS ]