مژده ای ناب تر از ناب به دنیا دادند

 

مژده ای ناب تر از ناب به دنیا دادند

خبر از آمدن لیلی دل ها دادند

 

چه مبارک سحری گشت و چه فرخنده شبی

رحمت واسعه را هدیه به زهرا دادند

 

حَسَنِ دوّم این خانه به دنیا آمد

شکر حق باز ولیعهد به مولا دادند

 

باز زهرا و علی معجزه کردند امروز

بین گهواره عجب معرکه ای جا دادند

 

او همان است که پای علمش روز ازل

آن همه معجزه را یاد مسیحا دادند

 

این چه عشقی ست که آرامش عالم را برد

این چه شوری ست خدا بر دل شیدا دادند

 

 

عالم پیر! نخور غم که جوانی آمد

ساقیا! باده بده عشق جهانی آمد

 

 

ای دل و دلبر و دلدار  سلام آقا جان

حضرت سید و سالار  سلام آقا جان

 

بوی سیب حرم کرب و بلا می آید

تا صدا می زنم هر بار سلام آقا جان

 

دل و دین همه را روی تو نه، نام تو برد

یوسف حیدر کرار سلام آقا جان

 

ای وفادارترین عشق! اباعبدالله!

بهترین مونس و غمخوار  سلام آقا جان

 

نا امید آمدم اما تو امیدم دادی

آی مهتاب شب تار  سلام آقا جان

 

ای رفیق غم و شادیِ منِ بیچاره

بهترین محرم اسرار  سلام آقا جان

 

 

کرمت سنگ صبور دل ما نوکرهاست

لطف تو بیشتر از لطف پدر مادرهاست

 

 

آتش عشق تو از عالم ذر روشن بود

دست هر کس که کسی بود بر این دامن بود

 

نه زمین بود نه لوح و نه قلم بود ولی

نام زیبای تو در عرش طنین افکن بود

 

چشم وا کردی و دادند به فطرس پر و بال

اولین کار تو  تقدیر عوض کردن بود

 

روز محشر چه جوابی به ابا الفضل دهد

آن که با گریه کن مجلس تو دشمن بود

 

وقت مردن مدد حضرت زهرا گیرد

دست آن بنده که مشهور به سینه زن بود

 

 

جاودانه است کسی که شده مست جامت

مرده آن است که یکبار نبرده نامت

 

 

تو شدی شاه و چه خوب است که رعیت هستیم

در کرم خانه ی تو صاب عزت هستیم

 

از خدا ما چه بخواهیم از این بالاتر

سالیانی ست که جاروکش هیئت هستیم

 

خوب و بد بودن ما ربط ندارد به کسی

هر چه هستیم سر سفره ی حضرت هستیم

 

می خورد غبطه به ما زاهد سجاده نشین

تا که با نام تو مشغول عبادت هستیم

 

روی ما هیچ دری بسته نگردد هرگز

تا که پشت در این بیت کرامت هستیم

 

کوله بار گنه از شانه ی ما بردارند

در همان ثانیه که زیر علامت هستیم

 

 

رحمت حضرت حق باد بر این چشمه ی نور

ما کجا این همه خیر، این همه عشق، این همه شور

 

 

هر نفس اهل مناجات صدایت کردند

عرشیان سجده به ایوان طلایت کردند

 

هر کجا تا که شنیدند بهشت، عشاقت

هوس علقمه و کرب و بلایت کردند

 

به خدا ظرفیت معجزه کردن دارند

آن جماعت که جوانی به فدایت کردند

 

سال ها پیش تر از آمدنت روی زمین

انبیا تک تکشان گریه برایت کردند

 

عرش هم کرب و بلا  گشته، ملائک از بس

گریه با فاطمه بر رأس جدایت کردند

 

نه شدی غسل و کفن، نه بدنت شد تشییع

تن بی سر، ته گودال رهایت کردند

 

 

یک تنه فاطمه شد گریه کن و سینه زنت

غسلت از خون گلو، خاک بیابان کفنت

 

 

محمدحسین رحیمیان



[ یک شنبه 5 بهمن 1393  ] [ 7:06 PM ] [ KuoroshSS ]