عشوه ی معشوق و . . .
آن حریمی که در آن دلها کبوتر می شود
پر زدن تا محضر زهرا مُیسّر می شود
عشوه ی معشوق و ابراز نیاز عاشقان
به وصال عاشق و معشوق مُنجر می شود
این نسیم عفو از آب و هوای گنبد است
هر سحر کُلّ حرم از آن مُعطّر می شود
در کنار دست صاحب خانه منزل می کند
زائری که وارد صحن مُطهّر می شود
آب سقاخانه اینجا طعم کوثر می دهد
عطر و طعمش موجب ایمان کافر می شود
هر دلی اینجا توسّل کرد عرشی می شود
هر سری اینجا به خاک افتد سَرور می شود
با تمام غصّه ها هر طور می شد آمدم
گفتم از مشهد به بعد اوضاع بهتر می شود
مَن هُوَ یُعطِی الکَثِیرَ بِالقَلیل آقای ماست
پاسخ یک خواهش اینجا صد برابر می شود
خوش به حال زائری که بعدِ مشهد آمدن
دل پسند زاده ی موسی بن جعفر می شود
عطر و بوی کربلا دارد حریمت، این گدا
کی دوباره زائر مولای بی سر می شود
از حرم تا قتلگه، از قتلگه تا به حرم
این مسیر از اشک های فاطمه تر می شود
حسین قربانچه
[ چهارشنبه 8 بهمن 1393 ] [ 6:00 AM ] [ KuoroshSS ]
