امروز آمدیم به پابوس آفتاب

 

آن شب که در حریم حرم پا گذاشتیم

دل را در آستان رضا، جا گذاشتیم

 

با موج زائران حرم، هم سفر شدیم

چون قطره، سر به دامن دریا گذاشتیم

 

در عین هم جواری زوار او شدن

«این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم»

 

از شوق زنده شد دل درد آشنای ما

تا سر به خاک پای مسیحا گذاشتیم

 

گفتیم ترک خواب کن ای چشم تا سحر

امشب که پلک پنجره را وا گذاشتیم

 

شب گنبد طلایی اش از بس که دیدنی ست

با چشم خود قرار تماشا گذاشتیم

 

وقتی زبان به گریه گشودیم در حضور

«مُهر سکوت بر لب گویا گذاشتیم»

 

پایین پا، که قطره‌ای از اشک ما چکید

گفتی که پا به عالم بالا گذاشتیم

 

اجر زیارت حرم اهل بیت را

این جا برای روز مبادا گذاشتیم

 

امروز آمدیم به پابوس آفتاب

دل را به شوق وعده‌ی فردا گذاشتیم

 

محمّدجواد غفورزاده (شفق)



[ چهارشنبه 22 بهمن 1393  ] [ 10:36 PM ] [ KuoroshSS ]