غیر از غم معشوق در عالم خبری نیست
غیر از غم معشوق در عالم خبری نیست
جایی خبری نیست که از غم خبری نیست
پروانه پرش سوخت ولی آبرویش شد
ما هم دلمان سوخته، این کم خبری نیست
دنیا نتوانست ز ما گریه بگیرد
بین غم تو از غم عالم خبری نیست
من توبه نکردم مگر از راه توسّل
بینام تو از توبهی آدم خبری نیست
گفتند درِ خانهی غیرِ تو شلوغ است
گفتند ولی رفتم و دیدم خبری نیست
رزقِ همه اینجاست و رزّاق هم اینجاست
وَالله، درِ خانهی حاتم خبری نیست
گرمای گنه سوز حرم خورد به ما، پس ...
از سوختنِ بینِ جهنّم خبری نیست
از ناحیهی توست عنایات خداوند
بیتو به خدا، پیش خدا هم خبری نیست
ده ماه همه منتظرِ ماهِ تو هستند
در سال بجز ماه مُحرّم خبری نیست
عمّامه نداری و عبا نیز نداری
ای وای که از پیرهنت هم خبری نیست
علیاکبر لطیفیان