تشنه جانان را کجا سیراب ساغر می‌کند؟

 

تشنه جانان را کجا سیراب ساغر می‌کند؟

ریگ در یک آب خوردن بحر را بر می‌کند

 

شمع ما تا سیلی دست حمایت خورده است

می‌فشاند اشک گرم و یاد صَرْصَرْ می‌کند

 

شِکوه را در دل مکن پنهان که این آتش عنان

بیضه‌ی فولاد را همچشم مجمر می‌کند

 

زاهدان را ترک دنیا نیست از آزادگی

سکّه از بهر روایی پشت بر زر می‌کند

 

در بزرگان هیچ عیبی نیست چون نقصانِ حلم

سنگِ کم، میزانِ دولت را سبُکْسَر می‌کند

 

سدِّ راه قرب یزدان است اوج اعتبار

پشت بر محراب واعظ بهر منبر می‌کند

 

در حریمِ حُسْن، گستاخ است چشم پاک بین

شبنم از دامانِ گل بالین و بستر می‌کند

 

بوته‌ی خاری ست در چشم خدا جویان، بهشت

کِیْ علاج تشنه‌ی دیدار، کوثر می‌کند؟

 

می‌کند آخر ز راه تنگ چشمی لاغرش

رشته را فربه در اوّل گرچه گوهر می‌کند

 

سایه‌ی دستی به هر کس قهرمانِ عشق داد

بستر و بالین ز آتش چون سمندر می‌کند

 

دام و دد را چون سلیمان کرد مجنون رام خویش

چون بلند افتاد سودا کار افسر می‌کند

 

ترک دنیا کن که در بحر پُر آشوب جهان

دست شستن، کارِ بازوی شناور می‌کند

 

می‌فشاند بر مراد هر دو عالم آستین

بی‌نیازی هر که را صائب توانگر می‌کند

 

صائب تبریزی



[ شنبه 8 اسفند 1394  ] [ 12:22 AM ] [ KuoroshSS ]