آنچه خدا خواست همان میشود
بود دلی رفت و فراموش شد
طُرْفِه چراغی بُد و خاموش شد
پیش من اینک غم و شادی یکی ست
داغْ دلی، شادْ نهادی، یکیست
دوش که غم پردهی ما میدرید
خارِ غم اندر دل ما میخلید
در بَرِ استاد خِرَد پیشهام
طرح نمودم غم و اندیشهام
کو به کف آیینهی تدبیر داشت
بختِ جوان و خرد پیر داشت
پیرِ خرد پیشه و نورانیام
شُست ز دل زنگِ پریشانیام
گفت که در زندگی آزاد باش
هان! گذران است جهان شاد باش
رو به خودت نسبت هستی مده
دل به چنین مستی و پستی مده
زآنچه نداری ز چه افسردهای
وز غم و اندوه دلآزردهای
گر بِبَرد ور بدهد دست دوست
ور بِبُرد ور بنهد مُلک اوست
ور بِکِشی یا بِکُشی دیوِ غم
کج نشود دستِ قضا را قلم
آنچه خدا خواست همان میشود
وآنچه دلت خواست نه آن میشود
علّامه سیّد محمّد حسین طباطبائی
رحمة الله علیه
[ پنج شنبه 13 اسفند 1394 ] [ 8:56 PM ] [ KuoroshSS ]