بیمار گناهم تو نگاهی به من انداز

 
عالم همه حیرانِ حریم تو رضا شد
حاجات بشر از کرمت جمله روا شد
 
رُخصت بده تا خادم زوّار تو باشم
سلطان بُوَد آنکس که به راه تو گدا شد
 
آهوی دلم تا خبر از لطفِ تو بشنید
آسیمه سر از دل به خیالِ تو رها شد
 
در مملکت شیعه ی ما خاکِ خراسان
از برکت صحنِ رضوی کربُبَلا شد
 
با این همه عاشق که تو داری دگر از چه
توصیفِ غمت وصفِ غَریبُ الغُرَبا شد
 
بیمارِ گناهم تو نگاهی به من انداز
خواهم همه گویند که به دست تو شفا شد
 
این فاصله دردِ دلِ نوکر شده امّا
با توسعه ی صحنِ دلم، درد دوا شد
 
راضی به رضای تو شدم وارثِ موسی علیه السلام
شاید که دلم رود و رضای تو عصا شد
 
هر روز و شبم دستِ توسّل به تو دارم
لعنت به دو دستی که ز دستِ تو جدا شد
 
با تَذکِرِه ای صادره از پنجره فولاد
شاید که ملاقاتِ حسین (علیه السلام) قسمتِ ما شد
 
سید حسام الدین رفیعی طباطبایی


[ چهارشنبه 20 اسفند 1393  ] [ 11:05 PM ] [ KuoroshSS ]