ذکری که باز می‌کند از کار ما گره «یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی‌ست»

 

جایی که حسن مطلع قرآن ما علی ست

در شرع من شروع سخن ذکر یا علی ست

 

هر چند ذات عز و جل نیست دیدنی

وقتی بنا شود به تجسم، خدا علی ست

 

آنکس که بعد خلقت او بارها به خویش

فرموده‌است ذات خدا مرحبا، علی ست

 

ذکری که باز می‌کند از کار ما گره

یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی‌ست

 

خمس و نماز و روزه و حج و زکات، نه

ما را فقط ولایت او رستگار کرد

 

ما را پس از زیارت بالا سر، از کرم

در کشتی نجات حسینش سوار کرد

 

باید به شکر بندگی شاه لافتی

تا وقت هست سجده به پروردگار کرد

 

شاگرد قنبرم که به من یاد داده است

باید فقط به عشق علی افتخار کرد

 

از راه او ندیده کسی مستقیم‌تر

از او کسی نداشته خلقی عظیم‌تر

 

وقت رکوع بخشش انگشتری کند

یعنی نیامده کسی از او کریم‌تر

 

با دست خود به قاتل خود می‌دهد دوا

بالله قسم که نیست از او دل‌ْرحیم‌تر

 

از هر کسی که فکر کنی غیر مصطفی

داناتر و خبیرتر است و حکیم‌تر

 

تأکید می‌کنیم نه از عالم اَلَست

حیدر امیر بوده از آن هم قدیم‌تر

 

دست علی به کون و مکان نظم داده است

اندیشه‌اش به نظم جهان نظم داده است

 

شاهدْ مثالِ عینی ما هست رَدِّ شمس

انگشت او به چرخ زمان نظم داده است

 

با باز و بسته کردن مشتش - به قلب ما

بخشیده جان و بر ضربان نظم داده است

 

نیل و فرات و دجله روانند اگر چنین

دست علی به حرکتشان نظم داده است

 

ذکرش نجات داده یقینا «اقامه» را

تکرار نام او به «اذان» نظم داده است

 

با گفتن فضائل او عشق می‌کنیم

با دیدن شمایل او عشق می‌کنیم

 

فرقی نمی‌کند که کجا جمع‌ِمان کند

پیوسته در محافل او عشق می‌کنیم

 

با یازده امام ز سر تا قدم علی

با جلوه‌های کامل او عشق می‌کنیم

 

او حاضرست در همه جا، پس من و شما

در بزم او مقابل او عشق می‌کنیم

 

شب‌های قدر نیز پس از ختم یا علی

با سَبّ و لعن قاتل او عشق می‌کنیم

 

مجموعه‌ی صفات خدا می‌شود علی

روح نماز و روح دعا می‌شود علی

 

وقتی که روبروی محمّد بایستد

آیینه‌ی تمام نما می‌شود علی

 

اعراب طبل خاتمه‌ی جنگ میِ‌زنند

از جا به قصد جنگ که پا می‌شود علی

 

هر کس که پیش روی تو گردن کشی کند

از طول یا به عرض دوتا می‌شود علی

 

یا از حدود تیغ تو باید فرار کرد

یا مثل ما به کشته شدن افتخار کرد

 

از روی جهل زندگی‌اش را به باد داد

رزمنده‌ای که پیش تو گرد و غبار کرد

 

پی بُرد بر شجاعت تو عَمْرِو عَبْدَوُد

روزی که سر به قبضه‌ی تو واگذار کرد

 

در بدر و در حنین و تبوک و احد، خدا

کفّار را به دست علی تار و مار کرد

 

طوری دونیمه شد که پس از چارده صَدِه

مرحب هنوز مانده که حیدر چه کار کرد

 

دور سر تو آینه‌ها دور می‌زنند

اهل زمین و اهل سما دور می‌زنند

 

تا از طواف خانه‌ی تو بهره‌ور شوند

اطراف کعبه شاه و گدا دور می‌زنند

 

شب‌های جمعه دور ضریح تو انبیا

تا صبحدم به جای خدا دور می‌زنند

 

ذرات خاک شهر نجف تا که دُرّ شوند

گِرد تو صبح و ظهر و عشا دور می‌زنند

 

در حول و حوش گنبد و ایوان و ناودان

با اشتیاق خاطره‌ها دور می‌زنند

 

روح و روان و جان و جهان منی علی

فرموده مصطفی تو جنان منی علی

 

فرموده مصطفی که میان تمام خلق

تو همترازِ فاطمه جان منی علی

 

تضمین شده‌ست امنیتم در جوار تو

حِصْنِ حَصین و کهفِ امان منی علی

 

من دائم العبادتم از برکت شما

تا آن زمان که ورد زبان منی علی

 

روز ظهور بر همگان فاش می‌شود

تو صاحب‌َ الزمانِ زمانِ منی علی

 

 

محمّد قاسمی



[ شنبه 23 اسفند 1393  ] [ 10:05 PM ] [ KuoroshSS ]