نیایش
الهی شعله در جانم فكن، خاكستر باد فنايم كن
خدايا غرق درياهای موّاج دعايم كن
سراپا تشنهی نامِ توأم يا ربّ صدايم كن
خدايا خاک خاموشم
مرا آتشفشانی كن
كز آن آتش بميرد
طاقتِ دور از تو بودنها در آغوشم
خدايا پس بگير از كام شيطانها زبانم را
خدايا پُر كن از نامت دهانم را
خدايا بندگی آموز جانم را
خدايا سوی يكرنگی ببر آيينههامان را
بسوزان آرزوهای نهان در سينههامان را
به خاكستر بَدَل كن كينههامان را
خدايا سنگ بودم شعله شعله عشقِ بیپايان فرستادی
خدايا تشنه بودم چشمهی ايمان فرستادی
خدايا دور بودم از تو تا پلكی زدی قرآن فرستادی
خودم را در غبارِ عادت هر روزه گم كردم
مرا تا وسعت آيينههای نور جاری كن
مرا با آيههای سبز قرآنت بهاری كن
به آياتت قسم از هر چه غير از نام تو سيرم
خدايا عطر قرآن را مگير از من كه میميرم
محسن وطنی