روزه یعنی . . .

 

ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین

روزه یعنی عطش و روضه‌ی لب‌های حسین

 

روزه یعنی که به تکبیرةُ ٱلْإحرامِ سحر

قصد قربت کنی از مسجدُ ٱلْأقصای حسین

 

روزه چون «حُرّ» به کنار آمدن از راه خطاست

چشم پوشیدنِ از غیر و تماشای حسین

 

این «حبیب» است که یک روزه به دست آورده‌ست

سندِ دیدن محبوب به امضای حسین

 

روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر

شوقِ پیوستنِ یک قطره به دریای حسین

 

روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست

آب بردن به سوی خیمه‌ی گل‌های حسین

 

روزه یعنی که توقف به لب شط فرات

اقتدا کردنِ سی روز به سقّای حسین

 

وقت افطار شد ای سوخته در آتشِ دل

«روزه یعنی عطش و روضه‌ی لب‌های حسین»

 

 

محمّدجواد غفورزاده



[ پنج شنبه 28 اسفند 1393  ] [ 10:52 PM ] [ KuoroshSS ]