راضی مشو که فاطمه از من جدا شود

 

دائم به حال سجده دخیل دعا شود

شاید که حاجتش ز عنایت روا شود

 

گوید علی به ناله خدایا مدد نما

بار دگر سرای غمم با صفا شود

 

یارب به حرمت و غرور شکسته‌ام

راضی مشو که فاطمه از من جدا شود

 

یا رب بیا وُ نذر علی را قبول کن

زهرا شفا بگیرد و حیدر فدا شود

 

یا رب مدد که باز نبینم مُغیره را

از دیدنش تمام وجودم عزا شود

 

از هجمه‌ی پیاپی آن تازیانه‌اش

دیگر امید نیست که زهرا بپا شود

 

تا مزد بیشتری بگیرد ز دوّمی

آنگونه زد که فاطمه دستش رها شود

 

جواد حیدری



[ شنبه 1 فروردین 1394  ] [ 3:05 PM ] [ KuoroshSS ]