فصل تقسیم
چشم ها پرسش بی پاسخ حیرانی ها
دستها تشنه ی تقسیم فراوانی ها
با گل زخم، سر راه تو آذین بستیم
داغ های دل ما، جای چراغانی ها
حالیا! دست کریم تو برای دل ما
سرپناهی ست در این بی سر و سامانیها
وقت آن شد که به گل، حکم شکفتن بدهی
ای سر انگشت تو آغاز گل افشانی ها
فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید
فصل تقسیم غزل ها و غزل خوانی ها
سایه ی امن کسای تو مرا بر سر بس
تا پناهم دهد از وحشت عریانی ها
چشم تو رایحه ی روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پایان پریشانی ها
قیصر امین پور
[ جمعه 7 فروردین 1394 ] [ 4:07 AM ] [ KuoroshSS ]