وحشی شکار

 
تا کی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاریم
 
دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز
جان سوز بود شرح سیه روزگاریم
 
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاریم
 
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مُرد
چشمی نمانده شاهد شب زنده داریم
 
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر شیوه ی وحشی شکاریم
 
شرمم کُشَد که بی تو نفس می کشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
 
شهریار


[ دوشنبه 10 فروردین 1394  ] [ 10:57 PM ] [ KuoroshSS ]