زینب سلام الله علیها
آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است
آنکه بر سِرّ شهادت بوده مَحرم زینب است
آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است
آنکه نامش زینِ أب خوانده رسولِ کردگار
چون نگویم من، صفای اسم اعظم زینب است
آنکه بر خوانَد حدیثِ اُمِّ اَیمَن بر امام
من به جرأت گویم آن زن، هم حسین هم زینب است
آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب
کَند و افکند از پی و بُن، ریخت برهم زینب است
دامن شیر خدا بین، شیرزن میپرورد
در شهامن برتر از سارا و مریم زینب است
آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم
چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است
با برادر دردِ دل میکرد این سان تا سحر:
آنکه ریزد از فراقت اشک ماتم زینب است
وصف زینب را ز من مشنو، بیا در کربلا
خود ببین چون حامی ناموس عالم زینب است
ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است
پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است
«منزوی» هرگز مزن بیهود لافِ عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
رحیم منزوی اردبیلی