می رسد ز راه

 

کم کم هلال ماه خدا می رسد ز راه

اوقات ناب اهل بکا می رسد ز راه

 

مهمان کند خدا همگان را به سفره اش

وقتی که ماه جود و سخا می رسد ز راه

 

گل می کند به لب همه دم ذکر یا علی

زیرا بهار اهل دعا می رسد ز راه

 

ماه مجیر و جوشن و شبهای عاشقی

ماه جنون و ماه صفا می رسد ز راه

 

دستت دراز کن چو گدا سمت سفره اش

وقتی گدا به پشت گدا می رسد ز راه

 

امضا کند خدا گذر از نار دم به دم

چون ماه توبه، ماه عطا می رسد ز راه

 

وقتی که ماه خوب خدا رو کند به ما

فرصت برای ترک گناه می رسد ز راه

 

معلوم می شود که عزیزی به نزد حق

وقتی بلا به پشت بلا می رسد ز راه

 

هر لحظه اش عبادت و هر ساعتش نکو

اوقات سر به سر چو طلا می رسد ز راه

 

پر می شود فضای دل از عطر عاشقی

لاتقنطوا بر اهل خطا می رسد ز راه

 

بس کن دگر گناه که گناه سد عاشقی ست

الطاف عاشقانه جدا می رسد ز راه

 

می ترسم از گناه و امیدم به رحمتش

وقتی که ماه خوف و رجا می رسد ز راه

 

ماه غم علی شه لولاک می رسد

یعنی که ماه اشک و عزا می رسد ز راه

 

افطار گر کنی همه دم یاد لعل او

الطاف سید الشهدا می رسد ز راه

 

گر خوب بندگی کنی ای دل به هر صباح

توفیق طوف کرببلا می رسد ز راه

 

وقتی به یاد کرببلا بغض می کنی

صد ها ملک ز ارض و سما می رسد ز راه

 

دنیا شود بهشت برین شک نکن دمی

وقتی قدوم شاه وفا می رسد ز راه

 

«عجل علی ظهور ولیک» خدای من!

پس کی ز کعبه صاحب ما می رسد ز راه؟

 

از آتشت هماره «بداغی» شود رها

چون شاه دین به روز جزا می رسد ز راه

 

 

سیروس بداغی



[ دوشنبه 28 اردیبهشت 1394  ] [ 12:44 PM ] [ KuoroshSS ]