. . . مثل همیشه
دردم مُداوا می کنی مثل همیشه
عقده ز دل وا می کنی مثل همیشه
آیینه زیبا می شود با یک نگاهت
دل را تو شیدا می کنی مثل همیشه
دروازه ی لطف و کرم را می گشایی
وقتی که لب وا می کنی مثل همیشه
از گوشه ی چشمت کرَم می ریزد آقا
از بس که غوغا می کنی مثل همیشه
پرونده ی اعمال ما گرچه سیاه است
می دانم امضا می کنی مثل همیشه
دل مرده ام امّا تو با یک گوشه چشمی
کار مسیحا می کنی مثل همیشه
بهر ظهور خود چرا ای یوسفِ عشق
امروز و فردا می کنی مثل همیشه
تو مثل بابایت علی غمهای خود را
با چاه نجوا می کنی مثل همیشه
تو مثل زهرا مادرت از بس که خوبی
با ما مدارا می کنی مثل همیشه
شبهای جمعه کربلا همراه مادر
تو روضه برپا می کنی مثل همیشه
سید مجتبی شجاع
[ دوشنبه 11 خرداد 1394 ] [ 10:19 PM ] [ KuoroshSS ]