ما با همه گفتیم که تو صاحب مایی

 
 
زخمِ  دلِ  هجران  زدگان  را تو شفایی
دردِ  غمِ  بی نسخه ی  ما  را تو دوایی
 
عالم همه جا پُر شده از تیرگی محض
ما  گمشدگانیم  و  تو  مِصباحِ هُدایی
 
مگذار که با ما  همه  عالم  بستیزند
ما با همه گفتیم که تو صاحب مایی
 
سوگند به تنهاییِ تنهایِ مدینه
تنها تو فقط مُنتقمِ خونِ خدایی
 
تو وارثِ بازوی علمدارِ حسینی
تو  پاسخ  فریاد  تمام  شهدایی
 
با خون دل و اشک روان هر شب جمعه
با  مادر  خود  فاطمه  در  کربُبَلایی
 
ای کاش که یک لحظه به  چشم  همه عالم
زان گوشه ی شش گوشه، به ما رخ بنمایی
 
ما پیش تو بودیم ولی حیف نبودیم
تو  در  دل  مایی  و  ندانیم کجایی
 
گفتم که دعایی کنم از بهر ظهورت
دیدم تو دعایی، تو دعایی، تو دعایی
 
میثم همه گوش است که از خویش بگویی
کعبه  همه  چشم  است که در کعبه درآیی
 
غلامرضا سازگار (میثم)


[ سه شنبه 12 خرداد 1394  ] [ 7:32 PM ] [ KuoroshSS ]