آرام ما به سایهی سرو روان ماست
عشقِ نگارْ، سِرِّ سُویدای جان ماست
ما خاکسار کوی تو تا در توان ماست
با خُلْدیان بگو که، شما و قصورِ خویش!
آرام ما به سایهی سرو روان ماست
فردوس و هرچه هست در آن قسمت رقیب
رنج و غمی که میرسد از او، از آن ماست
با مُدّعی بگو که: تو وُ «جنَّتُ النَّعیم»
دیدار یار حاصل سِرِّ نهان ماست
ساغر بیار و، باده بریز و، کرشمه کن!
کاین غمزهْ، روح پرورِ جان و روان ماست
این باهُشان و، عِلْم فروشان و، صوفیان
مینشنوند آنچه که ورد زبان ماست
امام خمینی رحمة الله علیه
[ چهارشنبه 13 خرداد 1394 ] [ 12:55 PM ] [ KuoroshSS ]