دلِ بیدار

 

یا رب از عرفان مرا پیمانه‌ای سرشار ده

چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده

 

هر سر موی حواس من به راهی می‌رود

این پریشان سیر را در بزم وحدت بار ده

 

نشئه‌ی پا در رکابِ مِیْ، ندارد اعتبار

مستی دنباله‌داری همچو چشم یار ده

 

مدتی گفتارِ بی‌کردار، کردی مرحمت

روزگاری هم به من کردارِ بی‌گفتار ده

 

در دل تنگم ز داغ عشق شمعی برفروز

خانه‌ی تن را چراغی از دل بیدار ده

 

 

صائب تبریزی



[ یک شنبه 28 تیر 1394  ] [ 9:54 PM ] [ KuoroshSS ]