یا الهی العفو

 

بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است

گفتی که یأس از من بالاترین گناه است

 

من غرق در گناهم مسکین و روسیاهم

تنها تویی پناهم «لاتَقْنَطُوا» گواه است

 

هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی

آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است

 

در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم

مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است

 

بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت

این بنده‌ی فراری محتاج یک نگاه است

 

من عهد خود شکستم من راه خویش بستم

ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است

 

یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است

یک لحظه بی‌تو بودن یک عمر اشتباه است

 

یک یا الهی العفو جبران جرم یک عمر

یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است

 

 

غلامرضا سازگار (میثم)



[ چهارشنبه 31 تیر 1394  ] [ 5:47 AM ] [ KuoroshSS ]