رحمت باران من شاه خراسان من
رحمت باران من شاه خراسان من
باز علیک السلام قبله ی ایران من
باز تو دادی سلام زودتر از هر کلام!؟
خیس خجالت شدم عاشقتم والسلام
محو شدم در یمت خاک شدم در نمت
باز بنوشان به من آب دهان و دمت
صاحب این سرزمین، عرشی خاکی نشین
باز دلم تنگ توست این دل ما را ببین
باز نوشتم بدم لیک به تو رو زدم
آهو که نه من سگ کوی تو در مشهدم
گوهر بیدار من دلبر دادار من
حیف ز روی تو نیست؟ این دل بیمار من
بی ادب و بد شدم از همه چی رد شدم
بس که تو گفتی بیا کفتر گنبد شدم
مست از این رحمتم ذوب در این خدمتم
عاشق روی تو و کلب در عصمتم
حال من و هوی تو، بال من و کوی تو
باز منم مست از این پیچش گیسوی تو
عشق اگر این نبود، عاشقی شیرین نبود
پشت دعاهای ما صدای آمین نبود
ارض و سما والهت، خیل ملک عاشقت
منم که هستم آقا، بنده ی نالایقت
عبد وفادارتان تشنه ی دیدارتان
ذره ای از قنبر و میثم تمارتان
مهدی عسگری