بیایید عشق را عبادت کنیم
بیایید عشق را عبادت کنیم
به سجّاده عرضِ ارادت کنیم
در این خشکْ سالِ صداقت شبی
دو رکعت محبّت تلاوت کنیم
" تمام عباداتِ ما عادت است
به بیعادتی کاش عادت کنیم "
بیایید نوبت بگیریم و بعد
صفِ عاشقی را رعایت کنیم
همین که در این صف نشستیم پس
بیایید شُکرِ ولایت کنیم
شب سوّم عاشقیهای ماست
دوباره کمی عشق نیت کنیم
مَجال عبادت به عالم رسید
بهار مناجاتیان هم رسید
به چشم زمین تا که مهمان شدی
به عُمر پدر راحتِ جان شدی
تو از مادری آریایی نژاد
وَ از ما و فرزند ایران شدی
عجم با تو شأنی دگر یافت چون
تو فامیل با شهرِ سلمان شدی
پُر از لحظههای رکوع و سجود
وَ تندیسِ خاکیِّ ایمان شدی
تو هستی؛ قناعت چه معنا دهد
مگر نه که لبریزِ احسان شدی
کریمانه ما را بخر حضرتا
تو که آبروی کریمان شدی
نوشتم که مهتاب من آمده
علیِّ بْنِ مولای من آمده
حسن کردی