الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر برایت، بلکه از سر بهتر آوردم
پِیِ ابقاء قدْ قامَتْ به ظهر روز عاشورا
برای گفتن الله اکبر، اکبر آوردم
برای کُشتن دونان به دشت کربلا یا ربّ
چو عبّاس همایونفر، امیر لشگر آوردم
پیِ آزادی نسل جوان از بند استعمار
برادر زادهای چون قاسم فرُّخفر آوردم
علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم
اگر با کشتن من دین تو جاوید میگردد
برای خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم
برای آنکه قرآنت نگردد پایمال خصم
برای سُمِّ مرکبها، خدایا پیکر آوردم
علی انگشتر خود را به سائل داد امّا من
برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم
به پاس حُرمت بوسیدن لبهای پیغمبر
لبانی تشنه یا ربّ بهر چوب خیزر آوردم
حَسَن را گر که از لَخت جگر آکنده شد طشتی
من اینک سر برای زینتِ طشت زر آوردم
برای آنکه همدردی کنم با مادرم زهرا
برای خوردنِ سیلی، سه ساله دختر آوردم
منِ«ژولیده» میگویم، حسین بن علی گفتا:
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
ژولیده نیشابوری