یا رئوف و یا رحیم و یا رفیع
این منم، بیدار، از هول گناه
میکنم، بر آسمان شب، نگاه
این منم، از راه دور افتادهای
رایگان، عمر خود از کف دادهای
این منم، در دست غفلتها اسیر
ای خدای مهربان دستم بگیر
گرچه من پا تا به سر، آلودهام
رخ به درگاه تو آخر سودهام
جانم از غم سوزد و، دارم خروش
ای خدای رازدارِ پرده پوش
آمدم، با چشم گریان آمدم
گر گنه کارم، پشیمان آمدم
یا رئوف و یا رحیم و یا رفیع
چارده معصوم را آرم شفیع
ناگهان، آمد به گوشِ دل ندا
مژدهای از رحمتِ بیانتها
«یا عِبادی، اَلَّذِینَ اَسْرَفُوا»
از نویدِ رحمتم «لاتَقْنَطُوا»
با چنین رأفت که میخوانی مرا
کی خداوندا، بسوزانی مرا
کی شود نومید، از رحمت «حِسان»
تا که دارد چون تو ربّی مهربان
حبیب الله چایچیان (حسان)
[ پنج شنبه 14 آبان 1394 ] [ 8:56 AM ] [ KuoroshSS ]