ما زنده ی عشقیم، نمردیم و نمیریم
هر چند که در کوی تو مسکین و فقیریم
رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم
خاریم و طربناکتر از باد بهاریم
خاکیم و دلآویزتر از بوی عبیریم
از نعرهی مستانهی ما چرخ پُر آواست
جوشنده چو بحریم و خروشنده چو شیریم
از ساغر خونین شفق باده ننوشیم
وز سفرهی رنگین فلک لقمه نگیریم
بر خاطرِ ما گرد ملالی ننشیند
آیینهی صبحیم و غباری نپذیریم
ما چشمهی نوریم بتابیم و بخندیم
ما زندهی عشقیم نمردیم و نمیریم
هم صحبت ما باش که چون اشک سحرگاه
روشن دل و صاحب اثر و پاک ضمیریم
از شوق تو بیتابتر از باد صباییم
بیروی تو خاموشتر از مرغ اسیریم
آن کیست که مدهوش غزلهای رهی نیست
جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم
رهی معیری
[ یک شنبه 24 آبان 1394 ] [ 9:20 PM ] [ KuoroshSS ]