یا ربّ تهی مکن ز می عشق جام ما
یا ربّ تُهی مکن ز مِیِ عشق جام ما
از معرفت بریز شرابی به کام ما
از بهر بندگیت به دنیا فتادهایم
ای بندگیت دانه و دنیات دام ما
چون بندگی نباشد از زندگی چه سود؟
از باده چون تهیست چه حاصل ز جام ما؟
با تو حلال و بی تو حرام است عیشها
یا ربّ حلال ساز به لطفت حرام ما
این جام دل که بهر شرابِ محبّت است
بشکست نارسیده شرابی به کام ما
رفتیم ناچشیده شرابی ز جامِ عشق
در حسرت شرابِ تو شد خاکْ جام ما
بی صدقِ بندگی نرسد معرفتْ به کام
بی ذوقِ معرفت نشود عشقْ رام ما
از صدقِ بندگیت به دل دانهای فکن
شاید که عشق و معرفت آید به دام ما
از بندگی به معرفت و معرفت به عشق
دل مینواز تا که شود پخته خام ما
فیض کاشانی
[ پنج شنبه 5 آذر 1394 ] [ 11:08 AM ] [ KuoroshSS ]