عشق محمّد بس است و آل محمّد (اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم)
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
ماه فرومانَدْ از جمال محمّد
سرو نباشد به اعتدال محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
وعده ی دیدار هر کسی به قیامت
لیلهی اَسْری شب وصال محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
آمده مجموع در ظِلال محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
عرصهی گیتی مجال همّت او نیست
روز قیامت نگر مجال محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
وآنهمه پیرایه بسته جنّت فردوس
بو که قبولش کند بلال محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
شمس و قمر در زمین حشر نتابد
نور نتابد مگر جمال محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
شاید اگر آفتاب و ماه نتابند
پیش دو ابروی چون هلال محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
چشم مرا تا به خواب دید جمالش
خواب نمیگیرد از خیال محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمّد بس است و آل محمّد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
سعدی