فضای عالم هستی بود غرق محن امشب
أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
مدینه شد ز داغ مصطفى بِیْتُ الْحَزَن امشب
فضاى عالم هستى بُوَد غرق مِحَن امشب
مكن اى آسمان روشن چراغ ماه را كز كین
چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب
نه تنها ماتم جان سوز پرچمدار توحید است
كه هستى شد سیه پوشِ امام مُمْتَحَن امشب
گهى گریم ز داغ جانگداز حضرت خاتم
گهى نالم چو نى در سوگ فرزندش حسن امشب
فدا شد ناخداى فُلْکِ حق در بحر طوفانزا
كه شد دریاى دیده در عزایش موج زن امشب
دهد غسل از سرشک دیدگان با زارى و شیون
علىِّ بت شكن جسم نبىِّ بت شكن امشب
نمىدانم چه حالى مىكند پیدا امیرِ عشق
چو مىسازد تن آن جانِ جانان را كفن امشب
شد از داغ دو ماتم قلبِ زهرا لالهسان خونین
كه در دشت بلا گم كرده یاس و یاسمن امشب
چراغ انجمن آرا شده خاموش و اهل دل
كند روشن چراغ آه در هر انجمن امشب
سرآمد بر همه غمهاست داغ ماتم خاتم
كه امّت را برون رفته است روح از مُلْکِ تن امشب
شرر زد «حافظى» بر دفتر دل خامهات كاین سان
كه آتش مىزنى بر جان، تو با سوز سخن امشب
محسن حافظى