ماه شکسته
دیگر علی ز بستر خود پا نمیشود
زخمِ سرِ شکسته مداوا نمیشود
دربی که تا کنون به کسی «نَه» نگفته بود
این چند روز روی کسی وا نمیشود
دیگر طبیب زحمت بیخود نکش، برو
درد علی که بهتر از اینها نمیشود
از بس که تب نموده و رنگش پریده است
زردیِ دستمال هویدا نمیشود
رخسار زرد و ریش سفید و حنای سرخ
آخر چنین خضاب که زیبا نمیشود
زینب به کاسههای پر از شیر دل نبند
ای چیزها برای تو بابا نمیشود
حالِ تو را فقط حَسَنت درک میکند
دردی حریفِ ماتم زهرا نمیشود
سی سال پیش جان علی را گرفتهاند
خنجر که مردِ کشتن مولا نمیشود
قبری در آسمان بِکَنید ای فرشتهها
ماهِ شکسته روی زمین جا نمیشود
داوود رحیمی
[ شنبه 5 تیر 1395 ] [ 11:13 PM ] [ KuoroshSS ]