دست از طلب ندارم تا کام من برآید

 

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

 

بنمای رو که جان‌ها گردد فدایِ رویت

بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

 

هر قوم راست راهی، شاهی و قبله‌گاهی

ماییم و درگهِ تو تا جان ز تن برآید

 

از کوی خویش بفرست سوی امیدواران

بویی چو بوی رحمان کآن از یمن برآید

 

بگشای تُربتم را بعد از وفات و بنگر

کز آتش درونم دود از کفن برآید

 

یاران به حقِّ مهدی گویید ذکر خیرش

هر جا که «فیض» نامش در انجمن برآید

 

فیض کاشانی



[ جمعه 1 مرداد 1395  ] [ 9:11 PM ] [ KuoroshSS ]