شمع جمع شبستان

 

فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی

که هر کجا رود افتد به دام صیّادی

 

به دانه‌ای، دُرِ یکدانه می‌دهد بر باد

نه گوش هوش و نه چشمِ بصیرِ نقّادی

 

چنان اسیر هویٰ و هوس شدم که نپرس

نه حالِ نغمه سرایی نه طبعِ وقّادی

 

دلا! دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر

مدار از همه عالم امید امدادی

 

مگر ز قبله‌ی حاجات و کعبه‌ی مقصود

مَلاذِ حاضر و بادی، علیُّ نِ ٱلْهادی (علیه السلام)

 

محیط کون و مکان، نقطه‌ی بصیر وجود

مدار عالم امکان، مجرّد و مادی

 

شها! تو شاهدِ میقاتِ « لیٖ مَعَ ٱللهی »

تو شمعِ جمعِ شبستانِ مُلکِ ایجادی

 

صحیفه‌ی ملکوتی و نسخه‌ی لاهوت

ولیِّ عرصه‌ی ناسوت بهر ارشادی

 

مقام باطن ذات تو قاب قوسین است

به ظاهر ارچه در این خاکدانِ اجسادی

 

کشیدی از متوکّل شدائدی که به دهر

ندیده دیده‌ی گردون ز هیچ شدّادی

 

گهی به برکه‌ی درّندگان، گهی زندان

گهی به بزم می و سازِ باغیِ عادی

 

تو شاه یکّه سواران دشت توحیدی

اگر پیاده روان در رکابِ إِلْحادیٖ

 

ز سوز زهر و بلاهای دهر، جان تو سوخت

که بر طریقه‌ی آباء و رسم اجدادی

 

آیة الله غِرَوی اصفهانی (کمپانی) رحمة الله علیه

 

 

 

مَلاذ: پناه

 

حاضر: کسی که در شهر ساکن است

 

بادی: کسی که بادیه نشین و صحرا نشین است

 

لی مع الله: اشاره است به حدیثی که منسوب به پیغمبر اکرم

صلی الله علیه و آله و سلم می باشد:

« لیٖ مَعَ ٱللهِ وَقْتٌ لٰا یَسَعُنیٖ فیٖهِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لٰا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ»

مرا با خدا وقتی است که در آن با من نمی‌گنجد هیچ ملک مقربیا پیغمبر مرسلی؛

و منظور از حدیث مقام استغراق یا محو و فنای در حضرت حق تعالی می‌باشد.

 

برکه‌ی درندگان: محلی که مرکز درندگان از قبیل شیر و پلنگ بود

و امام بزرگوار را در آن محل خطرناک قرار دادند ولی به امر خداوند متعال

درندگان بر گرد آن حضرت حلقه زدند و زیانی به آن امام بزرگوار نرساندند.

 

یاغی: سرکش و طغیان کننده

 

عادی: عداوت کننده و دشمن.

 

اِلْهاد: کُفر



[ چهارشنبه 1 فروردین 1397  ] [ 8:48 AM ] [ KuoroshSS ]