چه نسیمی ست که امشب همه جا آکنده ست
چه نسیمی ست که امشب همه جا آکندست
چه هوایی ست که از شوق، پُر از لبخند است
وه که خورشیدِ علی در همه جا تابندست
بنویسید زمین از قدمش در بند است
سلام الله علیه
شبِ جِبْریل، درِ خانهی مولا سر شد
وَ خبر داد: علی! فاطمهات مادر شد
سلام الله علیهما
این پسر قامتِ مولاست، قیامت کرده
دلِ ما را به خدا یکسره غارت کرده
عشق او بر همه افلاک سرایت کرده
او به فطرس کمی اعجاز عنایت کرده
مژهاش سرو بلندیست به طوبیٰ رفته
جمع خوبیست یقینا که به مولا رفته
مرده نامش ببرد یکسره رو میآید
تا که نامش ببرم بُغضِ گلو میآید
ساقی است او به ما نیز سبو میآید
چِقَدَر واژهی ارباب به او میآید
بیجهت نیست که او خونِ خداوند شده
نام او ذکرِ جلالهست وَ سوگند شده
چه کسی پُر کند این ساغر مینایی را
در تو دیدیم مسیحایی و موسایی را
چشم من خیره شده این همه زیبایی را
بُردهای ارث ز که این همه آقایی را
حَرمت عرشِ مُعَلّای خدا نیست که هست
بحثِ تو از همه افلاک جدا نیست که هست
چِقَدَر فاصله را تا به خدا کم کردی
شاخهی خشک درختم که تو تاکم کردی
کاش در صحن ببینم که تو خاکم کردی
شُکر گویم که تو از عشق هلاکم کردی
این چه سِرّیست که از دَم همه دلها بُردی
نه فقط ما که دلِ حضرتِ زهرا بردی
سلام الله علیها
تو شدی آینهای از گِلِ سلطانِ نجف
در جمالت شده پیدا رُخِ جانانِ نجف
تو امیری و ولیعهدِ سلیمانِ نجف
ای فدای سر تو جانِ مریدانِ نجف
حق بده شوکت تو سیر تماشا دارد
وَ اگر کعبه دَرَد سینهی خود جا دارد
تو که زیرِ قدَمَت عرشِ مُعَلّیٰ داری
جَدّ و آباءِ چنین مرتبه والا داری
تو یقین جلوهای از ذاتِ خدا را داری
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری
پس بگو از چه سرت را سَرِ نیها بستند؟
پیشِ چشمانِ ترِ زینبِ کبری بستند
سلام الله علیها
مادرت آمد و در گودی گودال حسین
تن تو دید شده زخمی و بدحال حسین
بدن غرق به خونت شده پامال حسین
الف قامت تو نیست به جز دال حسین
سلام الله علیها
ساربان رحم نکرد از بدنت، غارت کرد
گر عقب ماند کسی، پیرهنت غارت کرد
آرمان صائمی