تو بینای منی من از تو کورم
تو بینای منی من از تو کورم
تو نزدیک منی من از تو دورم
خطا دیدی عطا کردی هماره
که لطف و رحمتت کرده جسورم
دریغ از نورهای رفته از دست
امان از خانهی تاریک گورم
تو گفتی توبه کن میبخشمت من
تو گفتی من کریمم من غفورم
تمام هست و بودم رحمت توست
چو در بازار حشر افتد عبورم
مبادا جُرمهای بیشمارم
به سر ریزند همچون مار و مورم
تو دستم را بگیر از لطف و رحمت
که سرگردان میان نار و نورم
ببخشی یا نبخشی شرمسارم
بخوانی یا نخوانی در حضورم
تویی دارو تویی درمان دردم
تویی جنّت تویی حور و قصورم
گرفتم پای تا سر چشم گردم
تو میدانی که بینور تو کورم
منم «میثم» که با غمهای عالم
تویی شادی تویی وَجْد و سُرورم
غلامرضا سازگار (میثم)
[ یک شنبه 20 خرداد 1397 ] [ 4:59 AM ] [ KuoroshSS ]