کاش .. ز کرم گوشهی چشمی به تو و ما میکرد
آن که در هر نفَسی مُعجزِ عیسیٰ میکرد
مُرده را با دم جانبخش خود احیا میکرد
علی نبینا و آله و علیه السلام
صادقِ آلِ محمّد، که به دانشگه او
صد فَلاطونِ زمان، درسِ خود انشا میکرد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ای بسا عالمِ عامِل، به مدینه شب و روز
درکِ فیضْ از دو لبِ حجّتِ یکتا میکرد
مرکز دایره و دانش و تقویٰ میشد
هر که شاگردی آن حجّتِ والا میکرد
شیعهی مخلصِ او، همچو خلیلِ رحمان
در دلِ آتشِ افروخته مَأْویٰ میکرد
نارِ افروخته را مِهرِ امام صادق
بر مُحِبّش زِ کرَم لالهی حَمْریٰ میکرد
سلام الله علیه
جذبهی حُسْنِ ازل داشت که دیدارش را
از خداوند، طلبْ حضرتِ موسی میکرد
علی نبینا و آله و علیه السلام
خِضْر از خاکِ درش آبِ بقا میطلبید
عیٖسیٖ از او لبِ جانبخش تمنّا میکرد
علی نبینا و آله و علیه السلام
کاش آن کعبهی مقصود در عالم، ای دل
زِ کرَم گوشهی چشمی به تو وُ ما میکرد
کاش آن جانِ جهان با قلم احسانش
سنَد نوکری ما وُ تو امضا میکرد
کاش در ماتم جانسوز امام صادق
چشمهی چشم مرا، اشک چو دریا میکرد
سلام الله علیه
ای «ترابی»! به مدینه، به سرِ تربت او
ناله بر غربت او، لالهی صحرا میکرد
حسین ترابی