خراسان در خراسان نور در جان تو میچرخد
خراسان در خراسان، نور در جانِ تو میچرخد
مگر خورشید در چاکِ گریبانِ تو میچرخد؟
خراسان مُهرِ دریا میشود با گامهای تو
به دستِ ابرها، تسبیحِ بارانِ تو میچرخد
اگر شوقِ وصالت نیست در آیینهها، درها
چرا آیینه در آیینه، ایوانِ تو میچرخد
طوافِ عاشقان هم بر مدار چشمهای توست
سَماعِ صوفیان هم گِردِ عرفانِ تو میچرخد
به سقّاخانهات زیباست رقصِ کاسههای نور
در این پیمانه، آن پیمانه، پیمانِ تو میچرخد
بیابان در بیابان گرگ شد، هر کوه، صیادی
چقدر آهوی زخمی در شبستانِ تو میچرخد
در این آدینهی لبریز از آغازِ گُل، شاعر!
شروعِ تازهای در بیتِ پایانِ تو میچرخد
علیرضا قزوه
[ جمعه 29 تیر 1397 ] [ 10:18 PM ] [ KuoroshSS ]