خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی
خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی
اوّل ورا نوازند با سوز و اشک و آهی
دریای عفو جوشد از اشک دردمندی
اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی
اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند
بیچاره من که با خود ناورده پَرِّ کاهی
ای وای اگر برای افشای هر گناهم
گردند روز محشر هر عضو من گواهی
هرچند روسیاهم با آنهمه گناهم
مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی
یا ربّ چگونه سوزد آن کو در آستانت
رخسار خویش سوده بر خاک گاهگاهی
بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست
در پیش رو ندارم جز باب توبه راهی
از من گنه بُوَد زشت از توست عفو زیبا
ای عفو از تو زیبا، العفو یا الهی
تن خسته، پا شکسته، درها تمام بسته
جز بابِ رحمت تو نَبْوَد مرا پناهی
عمری گناه کردم دل را سیاه کردم
من اشتباه کردم یا ربّ چه اشتباهی
آلودگی دل را با اشک توبه شویم
تا در دلم نماند آثاری از گناهی
با کثرت گناهم مپسند روسیاهم
کآوردهام علی را در عین روسیاهی
سلام الله علیه
مِهر علی ست «میثم» مُهر نجات عالم
بی حبّ او نباشد طاعات جز تباهی
سلام الله علیه
غلامرضا سازگار (میثم)