هرچند دادم از دست حال عبادتم را

 

هرچند دادم از دست حالِ عبادتم را

از من نگیر هرگز عرض ارادتم را

 

هرجوره خوب بودی با این بدِ گنهکار

اما ادا نکردم حقِّ رفاقتم را

 

چیزی ز نعمت تو از سفره‌ام نشد کم

با لطف خود ندیدی کفرانِ نعمتم را

 

مشغول هیچ بودم، دنبال هیچ رفتم

صرف شما نکردم، افسوس، همّتم را

 

هرچه فرار کردم دنبالِ من دویدی

آغوش باز کردی دیدی خجالتم را

 

آلوده‌ام ولی من گریه کن حسینم

خرج حسین کردم ساعت به ساعتم را

سلام الله علیه

دست سه ساله دادم من آبروی خود را

کی می‌دهد رقیّه  برگِ زیارتم را

سلام الله علیها

زینب بلند می‌گفت ای آفتاب نیزه

گودال تو رقم زد روز اسارتم را

سلام الله علیها

 

سید پوریا هاشمی



[ پنج شنبه 5 مهر 1397  ] [ 5:27 AM ] [ KuoroshSS ]